در حال بارگذاری ...
نگاهی به «مینوتور» از کشور فرانسه در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان

ده‌ها اسطوره یونانی در یک نمایش

نمایش مینوتور به کارگردانی کریستف تیبالت که به‌اشتباه در برنامه جشنواره تئاتر کودک و نوجوان مینیاتور ترجمه‌شده یک اثر نمایشی درباره اسطوره معروف یونانی با عنوان مینوتور یا مینوتاوروس است.

عباس عبدالعلی زاده- مینوتور هیولایی با سر گاو ولی بدن انسان است که در یک هزارتو (لابیرنت) نگهداری می‌شود و روزانه 14 نفر (هفت دختر و هفت پسر) و به روایتی 10 جوان از اهالی آتن را برای خوردن نزد او می‌برند. درواقع نمایش "مینوتور " در زمان اندک خود هم داستان این گاوانسان وهم ماجرای تسئوس؛ جوانی که با کشتن مینوتور به شوکت و قدرت می‌رسید روایت می‌شود.
نمایش "مینوتور " به نظر می‌رسد بیشتر مناسب نوجوانان و جوانان باشد اما ازآنجاکه پی‌رنگ این اسطوره بر عشق همسر پادشاه با یک گاو و تولد یک نوزاد گاوانسان است قطعاً نمی‌تواند موضوعی باشد که در ایران بشود به‌سادگی به آن پرداخت. شاید به‌ظاهر موضوع این نمایش عبور از خطوط قرمز متعدد در نمایش باشد اما داستان اساطیری نمایش اگر به‌درستی فهم شود می‌تواند جنبه‌های آموزنده‌ای برای نسل نوجوان و جوان داشته باشد و البته گروه فرانسوی به‌خوبی توانستند خود را با قوانین اجرا در ایران وفق دهند.
نمایش "مینوتور " که ترکیبی از بازیگر زنده و عروسک است از شیوه‌های جذابی در ارائه شخصیت‌های مختلف اسطوره استفاده کرده است. پادشاه مینوس و پاسیفائه همسر وی، دایدالوس صنعت‌گر افسانه‌ای یونان، تسئوس قهرمان نمایش، پدر و تسئوس همگی با زدن ماسک‌هایی بر چهره بازیگر و تغییرات جدی در رفتار بازیگر بر صحنه نمایش خلق می‌شوند. پیدایش گاو نر و درنتیجه صنعت گری دایدالوس با دو گاو عروسکی بر مخاطب عرضه می‌شود. هیولاهایی که تسئوس در مسیر رسیدن به آتن با آن‌ها می‌جنگد با روزنامه ساخته می‌شود و درعین‌حال که تجسم عینی از هیولاهای میان راه را برای مخاطب فراهم می‌سازد قدرت و برتری تسئوس را نیز به نمایش می‌گذارد.
هر بخش از اسطوره شکل‌گیری و سپس مرگ "مینوتور " می‌تواند دستمایه نمایشی بلند باشد اما کریستف تیبالت به‌عنوان نویسنده و کارگردان با موجز کردن و درهم آمیختن حوادث مختلف این اسطوره به‌خوبی توانسته است آن را در مدت کمتر از 40 دقیقه اجرایی کند. درواقع نمایش "مینوتور " ده‌ها اسطوره یونانی را در یک قصه نمایش روایت کرده است. به دنیا آمدن "مینوتور "، کمک‌هایی که دایدالوس به همسر پادشاه (پاسیفائه) می‌کند و ساختن هزارتو به‌فرمان پادشاه همگی کمتر از 5 دقیقه اتفاق می‌افتد و وقتی تسئوس برای پیدا کردن پدرش به سفر می‌رود و با هیولاها می‌جنگد همزمان در دل خود مراحل یافتن پدر را نیز روایت می‌کند و حتی در کسری از دقیقه به قربانگاه رفتن جوانان آتنی و ایجاد انگیزه برای تسئوس گره‌گشایی می‌شود؛ اما همه این موجزگویی‌ها باعث نمی‌شود که خط اصلی داستان و پارامترهای به‌یادماندنی روایت از دست برود یا حذف شود. بادبان‌های سیاه و سفید در سفرتسئوس به آتن و کمک‌های آریادنه به تسئوس برای رفتن به داخل هزارتو و حتی سرانجام رها کردن آریادنه در دریا همگی نشان از آن دارد که شخصیت‌های فرعی قصه بدون زیاده‌گویی در خدمت روایت کلی مینوتور و تسئوس است. البته اگر نام نمایش "تسئوس " بود نامی برازنده‌تر برای اثر به شمار می‌رفت زیرا گویی در نمایش و روایت قصه همه‌چیز در خدمت ظهور، حضور و به پیروزی رسیدن تسئوس است نه تولد و مرگ مینوتور؛ اما شاید چون اسطوره مینوتور از شهرت بیشتری در جهان برخوردار است این نام برای نمایش برگزیده‌شده است.
نمایش "مینوتور " برای تمام کسانی که از تمام جزئیات و یا بخشی از این اسطوره اطلاع دارند جذاب و دیدنی است و به خاطر نوع روایت و اجرا حتی برای کسانی که اسطوره‌های متعدد موجود در این نمایش را نمی‌شناسند نیز قابل‌درک و جذاب است.
هرچند نمایش قصد دارد یک داستان اسطوره‌ای را روایت کند اما برای همراه کردن مخاطب خود که احتمالاً در این جشنواره باید نوجوانان باشند از به‌کارگیری نمادهایی از زندگی مدرن نیز بهره می‌گیرد. تا به مخاطب یادآوری کند که در این نمایش شاهد همه‌چیز باشید. جایی که پاسیفائه به دایدالوس برای میانجی‌گری با همسرش و یا ساختن گاو ماده اسکناس رشوه می‌دهد و دایدالوس با اعلام مبلغ 5 یورو یا و سپس 10 یورو بودن اسکناس به مخاطب، آن را به‌عنوان حق‌الزحمه می‌پذیرد و حتی جایی که دایدالوس مشغول ساخت گاو ماده است او علاوه بر اره از دریل برقی نیز استفاده می‌کند و این‌همه به‌منظور همین فاصله‌گذاری با مخاطب است.
زبان طنز نمایش نیز از ابتدا تا انتها با اثر همراه است تا آن را از یک اثر کسل‌کننده تاریخی دور کند. در این نمایش شاهد ریزه‌کاری‌های شوخ طبعانه فراوانی برای مخاطب عادی و مخاطب علاقمند به اسطوره هستیم. ازجمله واکنش اولیه به مرغ دریایی در سفر رفت تسئوس در دریا و عکس‌العمل او با همان مرغ دریایی در برگشت برای مخاطب عادی لحاظ شده و نحوه شناخته شدن تسئوس از بوی پای پدر که درواقع پدر باید از شمشیری که پیش از تولد به تسئوس بخشیده او را بشناسد نه بوی پایش نیز برای مخاطبی که با اسطوره موردنظر آشنایی دارد لحاظ شده است.
درمجموع می‌توان گفت این اثر نه آن‌قدر عمیق به اسطوره مینوتور پرداخته که اثری علمی باشد و نه آن‌قدر سطحی اجراشده که اثری ضعیف به شمار بیاید و طراحی و اجرای اثر چیزی میان این دو است و همین امر آن را به اثری متوسط در میان دیگر آثار به صحنه رفته در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان تبدیل کرده است.




نظرات کاربران