به بهانه برگزاری سی و دومین جشنواره تئاتر استان همدان
جشنواره تئاتر استانی و منابع عاطفی ما
تئاتر همدان_ روح الله صالحی، زندگی افراد یک جامعه برآیند و محصول محیط اطراف اوست. هر چقدر این محیط تحتتأثیر بار عاطفی مشترک بین افراد آن جامعه باشد؛ نقشپذیری فرد سادهتر خواهد بود. به حجم تلاشی که افراد در روزهای برگزاری جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، استانی و نمایشنامه خوانی و... انجام می دهند، نگاه کنید؛ این حجم فعالیت خودجوش، معنوی و صدالبته منظم در هیچ وقت دیگر سال دیده نمیشود، چرا؟ چون بار عاطفی و قلبی که پشت ماجراست نقشپذیری فرد را تقویت میکند.
وقتی پای صحبت اهالی تئاتر در گوشه و کنار استان در دو دهه اخیر می نشینی و حرف از جشنواره تئاتر همدان می شود انگار همه آن ها در یک گروه نمایشی حضور داشتند. خاطرات سرشار از بار عاطفی، با حجم بزرگی از رفاقت حاصل از این نوستالژی مشترک دست به دست می شود
البته این حس در یک گروه زیست کردن را بیراه نمی گویند. چرا که زندگی اجتماعی و فردی افراد پیرو بار عاطفی است که محیط برای آنها رقم میزند.زندگی افراد یک جامعه برآیند و محصول محیط اطراف اوست. هر چقدر این محیط تحتتأثیر بار عاطفی مشترک بین افراد آن جامعه باشد؛ نقشپذیری فرد سادهتر خواهد بود. به حجم تلاشی که افراد در روزهای برگزاری جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، استانی و نمایشنامه خوانی و... انجام می دهند، نگاه کنید؛ این حجم فعالیت خودجوش، معنوی و صدالبته منظم در هیچ وقت دیگر سال دیده نمیشود، چرا؟ چون بار عاطفی و قلبی که پشت ماجراست نقشپذیری فرد را تقویت میکند.
بد نیست بدانیم مشارکت اجتماعی اتفاق نمیافتد، مگر فرد برای ذخیرهسازی در انبار عاطفهاش، نیاز به حضور در کنار دیگران برای نیل و دستیابی به یک هدف قلبی پیدا کند.
این روزها که کرونا بی رحمانه بر این مشارکت درهم پیوسته حمله کرده است چگونه بهره برداری از این بار عاطفی مسأله کلیدی و حیاتی است وگرنه صرفا تلاش برای برگزاری جشنواره تئاتر حس رفع تکلیف می دهد و مهم ترین عامل بازدارنده برای منتقدین فعالیت های مجازی انتقال این بار برای تکمیل بیشتر منابع عاطفی است
گئورگ زیمل جامعهشناس آلمانی در کتاب «کلانشهر و حیات ذهنی» از تأثیرات پنهان و عمیقی یاد میکند که شهر بر حیات ذهنی و روانی افراد میگذارد. پیامد این امر از نظر زیمل «بیتفاوتی»، «دلزدگی» و «تحریکناپذیری» تدریجی است. در شهرهای بزرگ محرکها آنقدر زیاد میشوند که فرد نمیداند به کدامیک جواب دهد و در این مسیر نخستین چیزی که از دست میدهد نشانکهای عاطفی است؛ زیرا نمیتواند در انبوه بمباران محرکها نظم زمانی و قلبی با اطرافش برقرار کند.
برند فکری و فرهنگی، این روزها از زبان مدیران فرهنگی بسیار شنیده میشود. برند فرهنگی به حس مشترکی گفته میشود که قرار است به همه دست بدهد تا همه از یک قاعده مشترک و قلبی پیروی کنند. با گسترش شهرنشینی و تبدیل به کلانشهر و افزایش مهاجرپذیری از شهرهای کوچکتر، نهادهای شهر میکوشند تکتک افراد را وادار کنند تا رفتاری عقلانی داشته باشند و به اصطلاح از نظم شهری ایجادشده کیفور شوند. از این کوشش نهادهای مرتبط با زیست اجتماعی است که فرد کمکم یاد میگیرد درباره پدیدههای اطرافش نه با قلب، که با سر(مغز) واکنش نشان دهد.
به نقل از روابط عمومی ادارهکل هنرهای نمایشی، در متن اطلاعیه شماره ۷ این ادارهکل با عنوان «حمایت از تولید آثار نمایشی برای عرضه در فضای مجازی» چنین آمده است:«ادارهکلهنرهای نمایشی با توجه به وضعیت ناشی از شیوع ویروس کرونا درنظردارد با هدف حمایت از فعالیت هنرمندان برای تولید و عرضه آثار نمایشی و همچنین تقویت روحیه امید و نشاط در جامعه تعدادی نمایش را برای بازتولید و یک اجرا جهت ضبط حرفه ای و پخش از بسترهای ارائه آثار در فضای مجازی مورد حمایت قرار دهد. گام نخست این طرح، شامل تعدادی از آثاری خواهدبود که در(بهمن، اسفند98 و فروردین، مهر، آبان99) بر اساس مستندات در تهران و استانها آماده اجرا بودند.
این که بسیاری می خواهند چراغ تئاتر به هر شکل و شمایلی روشن بماند را باید قدر دانست و بر دیده نهاد اما باید ابزار لازم برای تعاملات فرهنگی را بیشتر کرد و این ارتباط یک سویه و بسته به بستر مجازی نباشد. می شود با برگزاری جلسات زنده مجازی برای نقد آثار و جلسات خاطره گویی اجازه ندهیم این بار عاطفی نتیجه عکس بدهد.
نوستالژیها، یک بار عاطفی عمیق در نسلی ایجاد میکنند که دکتر یاحقی بهجای واژه نوستالژی ترکیب « دریغیاد» را پیشنهاد دادند. دریغ و حسرتی بابت از دست دادن گذشتهای که از بار عاطفی عمیق و پرباری برخودار است و هنوز هم با رجوع به آن میتوان از این منبع عاطفی سیراب شد.
کرونا بی شک تمام خواهد شد مثل سالهای موشک باران و ما به خانه بازخواهیم گشت و آن وقت باید حجم زیادی از انرژی خود را برای آشتی مجدد تماشاگران با سالن های تئاتر مصرف کنیم در حالی که می شود این روزها اجراهای مجازی را به سمتی سوق داد که تماشاگر ولو کم و کوتاه به جریان تئاتر عادت کند و نخواهیم از نو شروع کنیم که آنوقت زمان را از دست خواهیم داد زمانی که بار عاطفی خود هنرمندان تئاتر کم و کوتاه خواهد بود