بازیگر پیش کسوت همدانی منتشر کرد
هنوز هیچ کس نیستم
رمان «هنوز هیچکس نیستم» نوشته مریم رازانی بازیگر پیش کسوت و نام آشنای همدانی در نمایش گاه بین المللی کتاب تهران عرضه خواهد شد
مریم رازانی آذرماه سال 1332 در خرمآباد به دنیا آمد، بخشی از زندگی خود را در زادگاهش گذراند و حدود 3 دهه است به همدان مهاجرت کرده و در این شهر زندگی میکند. او یکی از شناختهشدهترین بازیگران زن در همدان است وایشان همشر هنرمند فقید تئاتر استان استاد محمد علی مهیمنی هستند علاوه بر حوزه تئاتر، آثاری را در زمینه شعر، داستان و نقد ادبی منتشر کرده است. به بهانه انتشار کتاب «هنوز هیچکس نیستم» با این نویسنده و بازیگر پیش کسوت گفتوگو کردهایم که با هم میخوانیم.
تحصیلات شما در چه حوزه و رشتهای است؟ چه گونه به نوشتن علاقهمند شدید؟
در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور تحصیل کردهام. کودکیام سرشار از شنیدن داستانهای اساطیری، عیاری و بومی با صدای پدر بود که گاه با صدای حزین نی او عجین میشد. علاقه به نوشتن از زمان تحصیل در مدرسه ابتدایی در من آغاز شد. از آن هنگام قلم و کاغذ همراهان همیشگیام بودهاند اما تا سالهای زیاد قلم را به کار نگرفتم زیرا عشق به خواندن و شنیدن که از کودکی با من رشد کرده و هنوز در هر لحظه زندگیام حضور دارد، کمتر از علاقهام به نوشتن نبود. حالا هم خودم را بیشتر یک کتابخوان عاشق میدانم تا یک نویسنده. مطالعه صدها اثر از نویسندگان، شاعران و تاریخنویسان کشورم و نویسندگان دیگر کشورها موجب شد تا کمتر دست به قلم ببرم. کار نوشتن را به صورت پیگیر از سال 63 آغاز کردم.
اولین کاری که از شما منتشر شد چه بود و در کجا؟
اولین کاری که جرأت کردم برای چاپ بفرستم شعری بود به نام «کشف» که در روزنامه کیهان سال 64 به چاپ رسید.
چه کارهایی از شما منتشر شده است؟
رمان «هنوز هیچکس نیستم» نخستین اثری است که از من به چاپ میرسد. سالها نوشتههایم را در قالب داستانهای کوتاه، شعر و مقاله با نام مستعار مریم آزاد و سپس با نام خودم به مجلهها و روزنامهها ارسال میکردم و اغلب به چاپ میرسید. از میان آنها میتوانم به داستان کوتاه «کابوس» درمجله آدینه سال 67 که با نام مریم آزاد به چاپ رسید و داستان «نگاتیو» در روزنامه آزادگان سال 79 با نام خودم اشاره کنم
از چه کسانی تاثیر پذیرفتید؟
هیچکس نمیتواند به طور قطع بگوید از چه کسانی تأثیر پذیرفته است. همیشه روح سیالی را که در آثار نویسندگان و شعرا بوده دنبال کردهام. مگر میشود در شعر مثلا بگوییم حافظ، یا اخوان و یا در نثر این نویسنده یا آن مترجم؟ «کویر» دکتر علی شریعتی نه تنها در خوانش نخست، بلکه با هربار خوانش، مانند کتابی مقدس مرا به ستایش و سجود واداشته است.
بین شعر و داستان کدام جایگاه مهمتری برای شما دارد؟
شعر و داستان دو پادشاه خیالم هستند. هر فصل یکی بر تخت مینشیند و دیگری با آن به جدال بر میخیزد. من هم شادمانه و کودکانه این جدال برابر را به تماشا مینشینم.
.
موضوع کتاب «هنوز هیچ کس نیستم» چیست ؟
«هنوز هیچ کس نیستم» را با نگاه به داستان «مسخ» فرانتس کافکا نوشتم. میخواستم به «گرگوار زامزا یا به قولی سامسا»، شخصیت داستان مسخ فرصتی بدهم تا یک بار دیگر بخت خود را برای زندگی در جهانی که به نظرم دیگر متحول شده بود، بیازماید.
این کتاب قرار است چه جایگاهی در ادبیات داستانی ایران داشته باشد؟
جایگاه هر کتاب را نه نویسنده که خود کتاب تعیین میکند. میشود در یک کتاب به انسان، تاریخ، جامعه، جهان و حتی روان انسانها پرداخت و هیچکدام را انگیزه اصلی یک نویسنده قلمداد نکرد. همه مسائل انسانی چون تار و پود در هم تنیدهاند. خواننده هم کتاب را با جهانبینی خاص خود تحلیل میکند. میشود در یک شعر عاشقانه کوتاه مانیفست را هم کشف کرد. من هم به قول حافظ سرفرو بردهام در این جا تا کجا سر برکنم.
مخاطبان این کار چه کسانی هستند؟
مخاطبان این کتاب جوانانی هستند که به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و یا شخصیتی دچار انفعال شدهاند و البته کسانی که آگاهانه یا ناخودآگاه این نیروی عظیم را به انفعال کشیده و واداشتهاند.
علت این که کارتان را به ناشر همدانی نسپردید چه بود؟
اول اینکه ناشران همدانی را نمیشناختم. چند سال پیش، بعد از شرکت در یک مسابقه به نام «جایزه ادبی این روشنای نزدیک» و چاپ یکی از داستانهایم در کتابی به نام «راز کوچههای آجری» این کتاب را برای انتشارات سخن گستر- ناشر همان کتاب – فرستادم. انتظارم برای چاپ کتاب از دو سو بیهوده ماند. ظاهرا کتاب در میان آثار بیشمار ارسالی که از طریق همان جایزه ادبی ارسال شده بود نا خوانده ماند. خود من هم بیش از یکی دوبار پیگیر نشدم. عزیزترین دوستم ناگهان در بستر بیماری افتاده بود و دیگر به هیچ چیز جز وجود ایشان نمیاندیشیدم. پس از 7 سال به خواست خود ایشان دوباره برای چاپ اقدام کردم و این بار به نتیجه رسید.
کار بعدی شما چیست؟
کتاب دیگری که آن را هم از سالهای دور آغاز کرده بودم و نیمهتمام مانده بود پس از وقفهای ناگزیر، به پایانش نزدیک میشود. فعلا نام «عروسی مگی» را برای آن برگزیدهام تا خود چه بخواهد و چه شود.
کارهای نویسندگان همدانی را دنبال میکنید؟
کارهای نویسندگان همدانی را مشتاقانه دنبال میکنم و برای همنوا شدن با ایشان به خود میبالم. سال گذشته درباره اثر ارزشمند «... و اما آن شب برفی» حسین صفی، «مادستان» حسین زندی و چند اثر دیگر نقدهایی نوشتم که در روزنامه همشهری همدان به چاپ رسید. و در نمایش سوءتفاهم و به دنیا آمدند، کارکردند، و مردند و فیلم جای پدر بازی کرده ام