در حال بارگذاری ...
کارگردان و مدرس همدانی

هر آن چیزی که روی صحنه تئاتر روی  می‌هد نشانه است

محمد مهدی کلهری آن قدر محجوب هست به سختی می شود او را به یک گفتگو کشاند او جدای از ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فامنین جزو جوان ترهای خوش فکر همدان است که نمایش« خوابگاه دختران شماره ۱۳» این روزها روی صحنه تئاتر شهر همدان است. از او خواستیم تا کمی از نمایش جدیدش بگوید که در ادامه می خوانید

برای شروع از خودتان بگویید؟

محمد مهدی کلهری، کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر ، بیشتر فعالیت هنری من در حوزه تئاتر معطوف به نویسندگی،  کارگردانی و تدریس است. گاهی هم حوزه طراحی صحنه و بازیگری فعالیت دارم.

 

شما در چند کار اخیرتان نشان داده اید که دغدغه تان توجه به گروه  ها سنی خاصی است که در تئاتر کمتر به آن ها توجه می شود ، این نگاه تخصصی به دسته بندی سن مخاطبین از کجا آمده است؟

من فکر میکنم که توجه به گروه سنی و قشر اجتماعی از وظایف یک گروه اجرایی است، که در گام نخست این مساله متوجه نویسنده است. نویسنده به عنوان طراح اندیشه نمایش، میبایست از آن موضوعی که درباره‌ اش مینویسد، اطلاع کافی داشته باشد. این امکان کمتر پیش می آید که یک نویسنده عقل کل باشد و درباره همه مسائل ریز و درشت آگاهی داشته باشد. به دلیل اینکه بنده تحصیل کرده دانشگاهی تئاتر هستم، ناخودآگاه گرایش و نگرش من به مقوله نوشتن و کارگردانی پژوهش محور است. همانگونه که در پژوهش اصل بر این است که دیدگاه محقق باید جامع و مانع باشد، من نیز اعتقاد دارم که نویسنده به عنوان یک پژوهشگر هنرمند باید ضمن ارائه نوشته ای قابل فهم برای همه سلیقه ها، روی هدفی مشخص و محدود متمرکز شود، تا از پرگویی و پراکنده گویی پرهیز نماید. از نظر من نویسندگان همه چیز دانی که بدون شناخت و درک صحیح وارد تمامی حوزه های علوم انسانی و شناختی می شوند و بدون بررسی دقیق و موشکافانه در خصوص مسائل  مختلف اظهار نظر می‌کنند، مخاطب را دچار تشویش و بلا تکلیفی می نمایند. جالب است که حتی در حوزه تبلیغات نیز ایده پردازان به مخاطب سنی و قشری خود توجه دارند. به عنوان مثال برای تبلیغ برندهای معتبری مثل نوشابه های انرژی زا، طراحان تبلیغاتی روی جوان ۱۵ تا ۲۵ سال تمرکز دارند. این به این معنا نیست که دیگر گروه های سنی امتیاز استفاده از این محصولات را ندارند، بلکه به این معناست که جامعه هدفی که جوانان آن را تشکیل می‌دهند، بیشترین مصرف کنندگان  این نوع محصولات هستند. حال چگونه ممکن است در یک اثر هنری که به مراتب پیچیده تر، هنری تر و دغدغه مند تر از مقوله تبلیغات است، به این حساسیت ها بی اعتنا بود؟ متاسفانه باید گفت گاه این بی اعتنایی ها عمدی و برنامه ریزی شده است که از نگاهی تجاری و کاسب کارانه نشات می‌گیرد. به عنوان مثال مکرر در تبلیغات نمایشهایی که برای گروه های سنی زیر هفده سال تولید می‌شود، میبینیم که نوشته شده نمایشی برای کودکان ،نوجوانان و حتی بزرگسالان . این یکی از عجیب و غریب ترین پدیده ها و  اشتباهات جا افتاده در تئاتر  است. سوال اینجاست که آیا فهم،  خواسته ها، گرایش ها ، نگرشها و مسائل مختلف سنی یک کودک خردسال چهار ساله با نوجوان شانزده ساله مشترک است و برابری می‌کند ؟ آیا شرایط جسمانی و بلوغ یک نوجوان با یک شخص شصت ساله همسان است؟ بی شک هر عقل سلیمی  می داند که پاسخ منفی است

اما اگر بخواهم به طور مشخص درباره نمایش خوابگاه شماره ۱۳ صحبت کنم باید بگویم که چند سالی است، نظر من به سمت گروه های سنی نوجوانان و جوانان جلب شده و سعی کرده ام نمایشهایی را برای این قشر از جامعه نویسندگی و کارگردانی کنم. سالهای قبل در نمایشهای مثل : اینجا وضعیت غیر طبیعیه ، ماندن در وضعیت آخر و... دغدغه من مسائل نوجوانان بود، اما در کار اخیر سعی بر این شد تا در مقطع سنی بالاتر، یعنی جوانان قلم بزنم . مقطعی سنی بین ۱۸ تا ۲۵ سالی که عموما در مقطع کارشناسی تحصیل می‌کنند . طبق تجربه و تحقیقی که در حوزه تئاتر داشتم، به این نتیجه رسیدم که ما به طور جدی  تئاتری تحت عنوان تئاتر جوانان نداریم و نیازهای این گروه سنی در بین عادتها و کلیشه های موجود مغفول واقع شده است. بنابراین این فکر انگیزه ای شد برای نوشتن و کارگردانی دختران خوابگاه شماره ۱۳

 

هویت و چیستی دو مقوله مهم در آثار شماست این مولفه های پسامدرنی چه قدر با فرهنگ منطقه هم خوانی دارد؟

درواقع پسامدرن جنبشی است برای نفی مدرنیته، که عدم هماهنگی ، عدم نظم، عدم ساختار، عدم نتیجه و حتی عدم هویت ...از مولفه های آن است.  در واقع پسامدرن واکنشی است به ناکامی های مدرنیته. به نظر می‌رسد مباحث پسامدرن بیش از آنکه در ساختار اجتماعی جوامع ظهور و بروز پیدا کند، در آثار هنرمندان و ادبیان تجلی پیدا کرده است.چرا که ساختارهای سیستماتیک اجتماعی، برای بقای خود به ناچار میبایداز  قدرت، نظم و انظباط دفاع کنند. در نتیجه پسامدرن بیشتر در کالبد فرهنگی ظهور و بروز پیدا می کند تا سیستمهای سیاسی

اگر بپدیریم که تئاتر علاوه بر هنر دانش نیز هست ، پس باید قواعد این دانش را هم پذیرا باشیم. نگرش هنرمند چه ساختار مند باشد چه ساختار شکن بر یک گفتمان مشخص استوار است. هویت بیش از آنکه یک پدیده تئاتری باشد یک مفهوم فرهنگی و اجتماعی است  و  بخش مهمی از دانش اجتماعی را در بر میگیرد. در نمایش های اجتماعی، میدانگاه های فرهنگی وشرایط مفروض اجتماعات هستند که هویت ها در آن  زاییده و صورت بندی می شوند. حالا باید دید که در نمایش شخصیت ها هویت خواه هستند یا هویت گریز! کاراکتر ها  بر اصولی مانند  قومیت، آداب ، رسوم ، مراسم و مناسک بومی، مذهب و... تعلق خاطر دارند یا خیر؟ آیا به دیگر هویت ها علاقمندند ؟ یا به طور کلی خواهان بی شناسنامه بودن و عدم هویت هستند.

 اما مساله چیستی یک مقوله فلسفی و  پیچیده است که  پارامترهای  گسترده ای را در بر میگیرد و میبایست از منظر پدیدار شناسانه به آن نگریست . مقوله‌ای مثل هویت یک جزء  از این کل گستره عظیم است.

نمایشهایی که بنده مینویسم و کارگردانی میکنم، در یک بستر اجتماعی مشخص شکل می‌گیرد ، هرچند که ممکن است مکان خاص یا نامعین باشد.

 نگرش من به  پدیده های پسامدرن بیشتر محتوایی است تا ساختاری. در ساختار سعی می‌کنم از الگوی درام قصه گو بهره ببرم که ساختاری مدرن دارد. عقیده من این است که علاوه بر  فکر و اندیشه در محتوا ، یک نمایش برای مخاطبان جغرافیای محل اجرا، باید جذاب و پر کشش باشد، تا تماشاگر از  لذت اجرا محروم نگردد. اما این لذت نمی‌بایست در سطح باقی بماند، بلکه هم زمان میتوان عصاره اندیشه را به آن اضافه نمود. در نتیجه ممکن است مقوله سر گشتگی و بی شناسنامه بودن کاراکترها به لحاظ هویتی مدنظر قرار گیرد. به همین علت کاراکترهای من  بیش از آن که شخصیت محور باشند خصوصیت محور می‌شوند. اما در بحث ساختار و فرم اثر بخصوص در کارگردانی سعی خواهم کرد که پیرو استانداردهای مشخص و تعریف شده باشم.

 

زبان در نمایش خوابگاه دختران شماره 13  رگ مایه هایی از حرکت به سمت نشانه دارد رویکرد دریدا و یاکوبسن در خصوص زبان برای گروه سنی جوانان زیر سی سال آن هم در ایران امروز چطور به کار برید ؟

از دیدگاه نشانه شناسی هر آن چیزی که روی صحنه تئاتر روی  می‌هد نشانه است. این نشانه ها فارغ از کیفیت ارزشی خوب و بد یا نگاه اخلاقی درست و غلط  از طریق دال ها  ذهن را به سوی مدلول ها هدایت می‌کنند. اما نشانه ها در تئاتر از سطوح مختلفی تشکیل شده اند . در یک اثر اجرایی لایه های مختلفی که از طریق حواس پنجگانه یعنی شنیدن، دیدن ، بوییدن، لمس کردن و حتی چشیدن دریافت می گردد، باید توسط مخاطب رمز گشایی شود تا نشانه ها مفهوم گردند. زبان به معنای کلام یکی از انواع عناصر انتقال مفاهیم است.عمق استعاره در ساختارهای مختلف نمایشی متفاوت است . به این معنا که استعاره با توجه به ساختار نمایش، سطح بندی های متفاوت دارد . سطح و نوع استفاده از استعاره در نمایش های رئالیستی در مقایسه با نمایش های نمادگرا بسیار متفاوت است. بحث تناسب در اینجا پیش می آید. نمیتوان فضا و موقعیت را در یک نمایش ناتورالیستی فرض کرد اما کلام را پیچیده و نمادین ارائه داد . مگر اینکه توجیه دراماتیک برای منطقی جلوه دادن این تمهید در نظر گرفت. سایر عناصر غیر کلامی نیز به همین صورت است، به این معنی که چینش  دال ها در جوار هم  باید بر اساس شاخص های همگن انجام پذیرد، تا ذهن مخاطب قادر به رمز گشایی باشد و در تشخیص مدلول ها دچار سردرگمی و حیرانی  نگردد. همانطور که در سوال قبلی پاسخ دادم نمایش دختران  خوابگاه شماره ۱۳ یک مضمون اجتماعی دارد که به تناسب آن زبانی محاوره ای برای آن در نظر گرفته شده است . اما دریدا از منظر پدیدار شناسانه  به زبان پرداخته است. من موضوع را ساده تر از اینها می دانم . یعنی نمایش من بیشتر موقعیت محور است تا زبان محور. زبان به معنای دیالوگ برای من وسیله ای است برای پیشبرد و طرح قصه . عنصری که در نگاه من به تئاتر بیش از همه عناصر اهمیت دارد، مساله کنش دراماتیک است. یعنی تمامی عناصر کلامی و غیر کلامی می‌بایست در اختیار انرژی دراماتیک یعنی کنش نمایشی قرار گیرند. کنش قلب یک رویداد صحنه ایست که وظیفه اش خون رسانی و حیات بخشی به کالبد یک اثر تئاتری است. به طور مشخص کلام در نمایشنامه دختران خوابگاه شماره ۱۳ ،  استخراج شده از فرهنگ کلامی نسل جوان فعلی است. سعی شده که این کلام قصه ای را روایت کند که  توجه را به سمت شکلی از آسیبهای اجتماعی مخصوص  قشر دانشجو جلب نماید. درنتیجه استعاره و نشانه در این اثر از نوع شمایلی است یعنی تلاش شده ، بین دال ها، یعنی دانشجویان نمایش با مدلول ها یعنی دانشجویان واقعی بیشترین سطح شباهت را اعمال نمائیم . هرچند که در نمایش هایی که قبل از این به روی صحنه برده ام ،نگاه نمادگرایانه بیشتر جلب توجه می‌کند. به طور کلی در نمایش های اجتماعی نشانه ها بر پایه ارزشهای اجتماعی و هنجارها  استوار هستند تا مسائل اندیشه ای و فلسفی پیچیده.

 

 




مطالب مرتبط

درخشش «نگار» در جشنواره ملی میراث فرهنگی

درخشش «نگار» در جشنواره ملی میراث فرهنگی

به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در همدان، گروه نمایش «نگار» از شهرستان ملایر در دومین جشنواره ملی میراث فرهنگی در بخش تئاتر عمارت حضور یافت. در این جشنواره دیپلم افتخار و جایزه نقدی به نمایش  «نگار» ...

|

نظرات کاربران