یادداشتی در خصوص اهمیت پرداختن به رویدادهای تاریخ معاصر در تئاتر،
زبان مشترک از رویدادهای تاریخی برمیآید
ایران همدان _ روح الله صالحی: داشتن زبان مشترک بدون توجه به وقایع تاریخی راهی بیهوده و بیراهه را در پیش پای فرهنگ ما می گذارد، چراکه در تعریف اولیه فرهنگ به راه مالرو اشاره شده است اتفاقی که بدون قدم گذاشتن در جای پای نفر قبل نمی تواند راهی در کوهستان باز کند. از اینرو توجه به اتفاقات مهم تاریخی در صد ساله گذشته این تفکر را پر رنگ می کند که اگر تاریخ را نخوانیم و ندانیم ناچار به تکرارش خواهیم شد. تاریخی که گاه تاوان سکوت را داده ایم و گاه زبان سرخ مان ایستاده در مقابل کژی ها و ظلم ها حرف ها برای گفتن دارد. روی صحنه تئاتر استان همدان نقد دارماتیک و واکاوی این حوادث خالی است.
جغرافیای کوهپایه الوند همیشه تاریخ به رشادت ها و پایمردی مردمانش گره خورده است. از پایتخت تمدن ، فرهنگ هنر ، هگمتانه و تمدن هفت هزار ساله تپه گیان گرفته تا جنگ فتح الفتوح و طنین انداز شدن اولین اذان اسلام در سرزمین ایران و حتی قیام خونین 30 مهر مردم همدان ، قیام 5 آبان مردم کبودرآهنگ و یا اقدام انقلابی 14 آبان 57 مردم نهاوند که برای نخستین شهر کشور، مجسمه شاه را به پایین کشیده شد، نشان می دهد که حوادث انقلاب ایران در راستای یک حرکت منظم و دومینو وار به پیش رفت تا شاهد هم دلی تاریخی برای رسیدن به یک زبان مشترک ملی باشیم.
داشتن زبان مشترک فراتر از دانستن زبان معیار است. زبانی که تعریف افراد با دایره واژگان مشترک مسیر جنبشهای اجتماعی را فراهم میکند و بدون داشتن هر گونه ابزار رسانهای اما در کم ترین زمان ممکن همه افراد دارای یک فرهنگ لغتی رفتاری میشوند و در صورت تداوم به عادت واره تبدیل می شود. بخش عمدهای از مشکلات امروز ما در آسیب به مفاهیم و لغات است که میبایست با پژوهشهای آکادمیک این بحث واکاوی شود.
پیر بوردیو نظریه پرداز حوزه اجتماعی عبارت« عادت واره» را مطرح کرد که عادت واره را میزان توانایی و آمادگی افراد را در مسیر یادگیری می داند. در واقع نوعی تخصص و مجهز شدن و پیش نیاز افراد برای ورود به فرهنگ عمومی تلقی می شود.این توانایی عکس العمل و واکنش به موقعیت های اجتماعی را با کارکرد و شیوه های مختلف نشان می دهد.
داشتن زبان مشترک بدون توجه به وقایع تاریخی راهی بیهوده و بیراهه را در پیش پای فرهنگ ما می گذارد، چرا که در تعریف اولیه فرهنگ به راه مال رو اشاره شده است اتفاقی که بدون قدم گذاشت در جای پای نفر قبل نمی تواند راهی در کوهستان باز کند. از این رو توجه به اتفاقات مهم تاریخی در صد ساله گذشته این تفکر را پر رنگ می کند که اگر تاریخ را نخوانیم و ندانیم ناچار به تکرارش خواهیم شد. تاریخی که گاه تاوان سکوت را داده ایم و گاه زبان سرخ مان ایستاده در مقابل کژی ها و ظلم ها حرف ها برای گفتن دارد. روی صحنه تئاتر استان همدان نقد دارماتیک و واکاوی این حوادث خالی است.
اما بُن مایه یاداشت پیش رو، پیرامون این است که چه مقدار از این عقبه و زبان مشترک را توانستهایم در صحنه تئاتر استان همدان مشاهده کنیم؟ این که حوادثی مثل ۳۰ مهر همدان و 5 آبان کبودرآهنگ و ۱۴ آبان نهاوند در پایین کشیدن مجسمه شاه و یا مجاهدت گروه انقلابی ابوذر در سال ۱۳۴۸ که شش نفر از سروقامتان انقلابی به فرمان شخص شاه تیر باران شدند که با رجوع به برنامه نوشتاری خود سازی افراد این گروه انقلابی میتواند در صحنه تئاتر دیده شود.
گروههای تئاتر استان در روزهای انقلاب با نمایشهای مثل شوکران و جنبش سربداران هم پای مناسبات روز جامعه حرکت کردند و امروز انتقال این مفاهیم انسانی وظیفه هنرمندان تئاتر است که در قالب تکنیکهای فرمیک روز مجدد به این مفاهیم گریز بزند و رجعتی هنرمندانه داشته باشد.
تاریخ صد ساله معاصر ایران و به خصوص همدان از دید هنرمندان دور مانده است و این روزها تلاش هایی شروع شده است که میبایست با حمایت معنوی و مالی نهادهای فرهنگی این توجه بازتاب بهتری پیدا کند. ضبط رادیویی مجموعه نمایشی شب تیغ در رادیو همدان که به غائله انگلیسیها در خرید گندم در شهر همدان میپردازد یا نمایش خیابانی ۳۰ مهر که در حال تمرین است یا نگارش نمایش نامه« قناته» در خصوص بمباران اربعین سال ۶۳ نشان دهنده این توجه از سوی هنرمندان است اما این فاصله پیش از آن که به گسست تبدیل شود میبایست فکری عاجل اتفاق بیفتد.