کارگردان حاضر در سی و سومین جشنواره تئاتر استان همدان
رسیدن به یک زبان شخصی در هر کاری به تناسب فضا متفاوت است
سعید حسین پور را با داستان نویسی و شعر می شناسیم و همین نشان می دهد قدم زدن در وادی کلمه و ساحت زبان برایش مهم است و پس هر اجرا این جسور بودن را می شود در آثارش دید و همین او را کمک می کند تا به امضاِی شخصی در نوشتن نزدیک شود.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر از همدان، با کارگردان نمایش« بساوایی» نمایش شرکت کننده در سی و سومین جشنواره تئاتر استانی به گفت و گو نشستهایم که در ادامه می خوانید
از نمایش بساوایی بگویید؟
نمایش بساوایی روایت غیرمستقیم آدمها از فاجعه ایست که برای کسان دیگری رخ داده است. تنها بازیگر این نمایش محیا جباری،بیست آدم متفاوت را بازی میکند. کارگردانی این نمایش را به صورت مشترک با استادم،بهرام حاجی علی اکبری انجام دادهام. افتخاری بود که دوباره نصیب من شد. کارگردانی مشترک کار بسیار سختی ست،به خصوص که ما از دو نسل بسیار متفاوت هستیم و نظراتمان نسبت به تئاتر گاهی حتی کاملا مخالف است اما طی این سالهای همکاری تقریبا به یک زبان مشترک رسیدیم. البته پیش میآید که ایشان،ایده هایی را مطرح میکنند که به مراتب از همهی ایدههای من جدیدتر و متفاوتتر به نظر میرسند!
چه شد که به سمت این سوژه رفتید؟
همه چیز از یک فیلم هندی شروع شد. ما در خانه یک عاشق تمام عیار فیلم هندی داریم که طبق معمول،پیشنهادات بالیوودی اش را به من عرضه میکند. فیلمی به نام تاریکی که اقتباس آزادی از زندگی هلن کلر بود،با بازی درخشان آمیتا باچان. همان جا ایدهی این نمایشنامه به سرم زد.حس لامسه،جایگزین حس بینایی. بینایی از دست رفته. کوری. شروع به نوشتن کردم و به مرور به فرم عجیب و دلچسبی برای روایت داستانم رسیدم. داستانی که هر بار دارد،زوایای پنهانی از خود را برایم آشکار میسازد. یک خیاط درباری و یک پسر عاشق پیشه از نسل او.
در آثار قبلی شما توجه به زبان نمایشی قابل توجه بوده،این ساخت و تلاش برای رسیدن به امضای شخصی چه نقشی در تئاتر امروز دارد؟
اول این که من در حال تلاش و تجربهام ولی تلاش و تجربه خیلی وقتها نتایج فاجعه باری دارند. بعد از سپری کردن ده سال در این هوای دلچسب،به بعضی نوشتهها و کارهای قبلی خندهام میگیرد که چه فکرهایی داشتم و چه چیزی از آب در میآمد. اگر فقط بخواهم به مسئلهی زبان شخصی و تجربه گرایی در نوشتن بپردازم،تمام تلاشم همین است که شما میگویید. رسیدن به یک زبان شخصی که البته در هر کاری باید به تناسب فضا،متفاوت هم باشد. امیدوارم روزی به این چیزی که شما میگویید برسم. هستند کسانی که در نمایشنامه نویسی ایرانی به این زبان شخصی رسیدهاند. مثلا به نظرم نمایشنامههای آقای محمد چرمشیر،فوق العادهاند. ایشان حتی هملت را هم که مینویسد،هملت خودش است.
سطح کیفی تئاتر ملایر را چطور میبینید؟
خوشبختانه یک نسل جدید آمدهاند که البته دوران کرونا و تعطیلیها،وقفهی طولانی در کارشان ایجاد کرد. اما چندین و چند دانشگاهی داریم که در حال تحصیلند. در ادبیات نمایشی،در بازیگری،در نمایش عروسکی. اگر بعد از تحصیل بخواهند مثل من به شهر خودشان برگردند،روزهای درخشانی برای تئاتر ملایر در پیش است.مخصوصا نویسندههای خوبی برای آینده داریم.
برای ارتقاء سطح کیفی جشنواره تئاتر استان چه باید کرد؟
خیلی کارها میشود انجام داد. کارها اما دو دستهاند. بعضیها مربوط به زیر ساخت یا دانش افزایی یا امکانات سخت افزاری ست که عاقلان دانند اما چیزهایی هم مربوط به خود تئاتری هاست. مطالعه،تمرین. دوستی. ما دوستی هایمان کم است. من خودم سعی کردهام که هرگز تنش زا نباشم. ما خودمان اگر هوای خودمان را داشته باشیم،هم کارمان پیشرفت میکند،هم راهمان روشنتر میشود. هنر رقابتی درست نیست ولی راه دیگری هم وجود ندارد انگار. حالا که راه دیگری وجود ندارد یا اگر وجود دارد،عملی نیست،باید تمرکزمان بر اصل کار باشد تا لذتش را ببریم.
سخن پایانی؟
با سپاس از بچههای خوب گروه عرفانی که در مدت بسیار کوتاهی،بساوایی را برای جشنواره آماده کردند. تشکر از برگزار کنندگان و شرکت کنندگان و هیئت انتخاب که کار ما را شایستهی حضور دانستند و امیدواری برای روزهای خوبتر.