در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با نویسنده و کارگردان نمایش «مانداک»

محمد قاسمی: جشنواره عامل معرفی هنرمندان بی‌نظیر شهرستان‌‌هاست

محمد قاسمی، نویسنده و کارگردان نمایش «مانداک» جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر را عامل معرفی هنرمندان بی‌نظیر تئاتر شهرستان‌ها به عرصه‌های مختلف هنرهای نمایشی کشور می‌داند.

نگار امیری: محمد قاسمی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر حاضر در بخش بین‌الملل چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر از استان همدان است.

این هنرمند پیش‌ازاین آثاری چون «آبی‌ترین آسمان زمین»، «سرزمین پدری»، «مثل خواب، مثل رؤیا» را به‌عنوان کارگردان روی صحنه برده است.

«مانداک» تازه‌ترین اثر نمایشی به نویسندگی و کارگردانی قاسمی است که روز دوشنبه سوم بهمن در دو سئانس 17 و 20 در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر میزبان نگاه تماشاگران و داوران این بخش از جشنواره بود.

این اجرا بهانه‌ای شد تا گفت‌وگویی با این هنرمند داشته باشیم که در ادامه می‌خوانید.

به‌عنوان یک مخاطب اگر بخواهم بعد از تماشای نمایش «مانداک» اولین مفهومی را که به ذهن می‌رسد، بیان کنم ضرب‌المثل «گندم از گندم بروید، جو ز جو» خواهد بود؛ شما به‌عنوان کارگردان با این برداشت موافقید؟

بله، قطعاً همین‌طور است. نمایش «مانداک» به ما می‌گوید که امکان ندارد کاری را انجام دهیم که خانواده و نسل‌های بعد از ما از نتایج مثبت یا منفی آن بی‌بهره بمانند. قطعاً تصمیمات و اعمال افراد در دو بُعد خانوادگی و اجتماعی مؤثر است.

«مانداک» قصه شیمیدانی است که تمام زندگی‌اش تحصیل کرده تا بتواند انسان‌ها را نجات دهد اما اسیر خودکامگی شده و از این علم برای ساخت بزرگ‌ترین بمب میکروبی دنیا استفاده می‌کند. این موضوع باعث می‌شود تا نه‌تنها به جامعه بشری که حتی به خانواده‌اش آسیب بزند. ما در نمایش «مانداک» شاهد به هم چسبیده بودن دختران این شیمیدان از ناحیه دست هستیم و پسری که با قلبی خارج از سینه به زندگی ادامه می‌دهد و البته تمام خاندانی که به شکل‌های متفاوت از بین رفته‌اند.

«آبی‌ترین آسمان زمین» اثر نمایشی که پیش‌ازاین اجرا کرده بودید نیز به چنین مضمونی اشاره داشت، می‌توان «مانداک» را ادامه‌ای مستقل از آن دانست؟

«مانداک» اثری مستقل است اما از لحاظ معنا و مفهوم تا حدی در ادامه همان معنایی است که «آبی‌ترین آسمان زمین» دنبال می‌کرد. «آبی‌ترین آسمان زمین» نیز در لایه‌های درونی خود به خودکامگی بشر اشاره داشت، خودکامگی قشر تحصیل‌کرده‌ای که در پایین‌ترین سطح انسانیت برای رسیدن به خواسته‌های‌شان دیگران را نادیده می‌گیرند بدون اینکه به تأثیر رفتارشان فکر کنند. «مانداک» نیز در پی انتقال همین معناست. اینکه انسان‌ها در برخی از گذرگاه‌های زندگی به درجه‌ای می‌رسند که رنج را به آدم‌های دیگر منتقل می‌کنند و البته این رنج دامن‌گیر خودشان هم خواهد شد.

آیا شخصیت اصلی «مانداک» فریتس هابر همان پدر جنگ شیمیایی است؟

شخصیت اصلی تداعی‌گر این فرد است اما در واقع شخصیت‌ها و محتوای «مانداک» به هیچ کشور، فرهنگ یا ملیت خاصی تعلق ندارد. قطعاً این مفهوم جهان‌شمول در هر کشور و توسط هر فردی قابل‌مشاهده است. هر فرد خودکامه‌ای که از دانش و علم خود علیه بشریت استفاده کند، می‌تواند تداعی‌گر این شخصیت باشد. در واقع «مانداک» به هیچ کشور فرهنگ یا فرد خاصی تعلق ندارد.

ما جز تصاویر آخر نمایش نشانه‌های دیگری از جنگ در اجرا نمی‌بینیم، تصاویری که در صورت حذف هم ضربه‌ای به معنای اصلی درام وارد نمی‌کنند، دوست دارم به‌عنوان خالق اثر نظرتان درباره لزوم استفاده از تصاویر بدانم.

بله، خط‌وربط این اثر اصلاً شبیه به آثار جنگ نیست. در واقع «مانداک» اثری ضدجنگ با درون‌مایه‌ای اجتماعی است. مؤلفه‌های اصلی این کار به سمتی و سویی رفته است که زجر را به صورتی زیبا نشان می‌دهد؛ خانواده‌ای دردمند که اتفاقاً در عین درد و رنج خیلی زیبا می‌میرند.

پخش تصاویر با توجه به همان مفهوم عمومی نمایش و البته مضمونی که در لایه‌های پنهان متن به آن‌ها پرداخته می‌شود، مورداستفاده قرار گرفته است. همان‌طور که پیش‌ازاین نیز اشاره کردم، محتوای این اثر به‌صورت مستقیم به هیچ کشور، زبان و فرهنگی اشاره ندارد. «مانداک» یک قصه از قصه‌هایی است که ما را به دغدغه‌های ابدی بشر ارجاع می‌دهد. کینه و خودکامگی که از دوران هابیل و قابیل به‌جا مانده و تا ابد هم ادامه دارد و نمی‌توان برایش تاریخ مصرفی در نظر گرفت. اگر من این کار را در روسیه، اسپانیا یا هر کشوری که درگیر جنگ میکروبی بوده است، روی صحنه ببرم سعی می‌کنم برای قرابت و همذات‌پنداری مخاطبان از تصاویر همان کشور استفاده کنم.

ما شاهد طراحی صحنه نوری زیبا و البته در خدمت مفهوم نمایش هستیم. طرحی که روی صحنه دیده می‌شود چقدر با آنچه از ابتدا در ذهن داشتید، تطابق دارد؟

بخش زیادی از طراحی صحنه زیباشناسانه و بخش دیگری برای انتقال معنا و مفهوم کار و در خدمت اثر است. در بحث نورپردازی نیز ازآنجاکه انسان‌های این نمایش در دنیای مردگان هستند و منابع نوری ندارند، نورپردازی متفاوتی برایش در نظر گرفته شد و به همین دلیل از نور‌های سالنی پرهیز کردم و از نورهای تعبیه‌شده در صحنه بهره بردم.

نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم، تفاوت بسیار شرایط کار در تهران با سایر شهرستان‌هاست که در زمینه طراحی صحنه و نور بی‌تأثیر نیست. در تهران دسترسی به بازیگران حرفه‌ای خیلی راحت‌تر است و در شهرستان دسترسی به سالن اجرا. زمانی که در تهران برای اجرا مهیا می‌شوید به دلیل ترافیک سالن‌های نمایشی باید طراحی صحنه کار را در ذهن داشته باشید تا یکی،دو روز مانده به روز آغاز نمایش، آن را اجرایی کنید. متأسفانه این موضوع باعث می‌شود تا بازیگر و کارگردان با طراحی صحنه احساس نزدیکی نکنند و البته در اکثر مواقع شاهد طراحی‌هایی پر از اشکالات فنی باشیم؛ و اما درباره طراحی صحنه «مانداک» ابتدا در نظر داشتم تا از اشکال هندسی استفاده کنم اما زمانی که در شهرستان بودم شروع به آزمون‌وخطا کردم تا به این دکور رسیدم. سطح شیب‌داری که نشان از افول آدم‌هایی است که از بالا به پایین حرکت می‌کنند. ریشه‌هایی که از سقف آویزان است نیز همان معنای «مانداک» یعنی ریشه و وراثت را تداعی می‌کند و رنجی که نسل به نسل در بین افراد در گردش است.

در انتهای کار باز هم شاهد افرادی روی سطح شیب‌دار صحنه هستیم، این همان تداوم نسل‌ها را در نظر دارد؟

بله، نسل ادامه‌داری از آدم‌ها روی سطح شیب‌دار باقی می‌ماند؛ آن‌ها زندگانی هستند که روی زمین‌اند و قطعاً از لحاظ فکری و فیزیکی تحت تأثیر تصمیمات آدم‌های نمایش قرار می‌گیرند.

ساخت دکورهای سنگین آن هم در شرایط اقتصادی که با آن مواجه هستیم، مقرون‌به‌صرفه است؟ یا بهتر است بگویم کمک‌هزینه‌های جشنواره‌ها می‌تواند جبران هزینه‌های اجرایی باشد؟

قطعاً هزینه ساخت دکور بسیار بالاست اما از نظر شخصی طراحی صحنه «مانداک» جزو معدود کارهای من است که به دلم نشسته است و آن را بسیار دوست دارم.

همه ما این موضوع را قبول کرده‌ایم که اقتصاد تئاتر همیشه ضعیف بوده است و توقع بازگشت مالی وجود ندارد و البته نام کمک‌هزینه روی آن است، نمی‌توان انتظار داشت تمام سرمایه صرف‌شده برای یک اجرا با کمک‌هزینه بازگردد. ما هم امیدواریم تا با اجرای عموم در یک شرایط مناسب این هزینه‌ها تا حدی جبران شود.

از نظر شما روی صحنه رفتن آثار نمایشی تولیدی در چهل‌و‌یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر چقدر می‌تواند در کیفیت اجرای عموم آثار تأثیر بگذارد؟

آثار نمایشی در جشنواره‌ها پالوده می‌شوند، مورد نقد و نظر قرار می‌گیرند و قطعاً نظرات، انتقادات و پیشنهادات مخاطبان در زمان برگزاری جشنواره باعث صیقل خوردن مجدد آثار می‌شود و قطعاً در کیفیت اجراهای عمومی آثار بی‌تأثیر نخواهد بود.

فکر می‌کنید حضور در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر تا چه حد می‌تواند برای گروه‌ها نتیجه مطلوبی به همراه داشته باشد؟

من 8 دوره به‌عنوان بازیگر و تاکنون 13 دوره است که به‌عنوان نویسنده و کارگردان در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر حضور دارم. در تمامی این دوره‌ها شاهد رسیدن جشنواره به جایگاه مطلوبی که در نظر داشته است، بوده‌ام اما لزوم توجه جشنواره به دیده شدن آثار شرکت‌کننده در بخش‌های مختلف بین‌الملل و اجراهای عموم ضروری است چراکه در غیر این صورت این حضور بی‌نتیجه می‌ماند. در واقع باید گفت نتیجه برگزاری جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر اجرای عمومی آثار است. ما سال‌هاست که در شکل برگزاری این رویداد بزرگ هنری در حال تغییر و تحول هستیم. یک‌بار بخش‌هایی به آن اضافه می‌شود و بار دیگر بخش‌هایی از آن حذف می‌شود. هر سال مؤلفه‌های ذهنی هر یک از دبیرانی که زمام امور را به دست می‌گیرند روی اجرایی شدن جشنواره تأثیر می‌گذارد اما این تأثیر زمانی به وقوع می‌پیوندد که دبیر جشنواره برای چندین دوره و چند سال پیاپی با همین طرز تفکر جشنواره را برگزار کند. تنها در صورت تکرار شدن رویه اجرایی است که ما به سمت حرفه‌ای شدن پیش می‌رویم. در واقع تغییرهای هر ساله در شکل و فرم جشنواره به روند برگزاری آسیب می‌زند درحالی‌که این رویداد بزرگ هنری باید به یک اسلوب مشخص برسد. تنها در این صورت است که هنرمندان در مواجهه با جشنواره می‌دانند باید با چه طرز فکر، شیوه و دیدگاه اجرایی روی صحنه بروند و وارد جشنواره شوند.

درهرحال جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر ویترین بزرگ تئاتر و خاستگاهی است که می‌توان در آن اجراهای خوبی را تماشا کرد.

امسال شاهد حضور چشمگیر هنرمندان شهرستان در چهل‌و‌یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر هستیم، نتیجه این حضور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فکر می‌کنم امسال برای اولین بار است که حدود 70 درصد آثار حاضر در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر حاصل تلاش هنرمندان شهرستان‌هاست. هر زمان جشنواره‌های استانی و منطقه‌ای پروپیمان برگزار شده‌اند ما جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر بی‌نظیری را تجربه کرده‌ایم. با حضور هنرمندان شهرستان تفکر و خون تازه وارد تئاتر می‌شود و این نتیجه حضور آن‌هاست. محدودیت‌هایی که در شهرستان‌ها وجود دارد باعث شده تا آن‌ها دست به خلاقیت‌های بدیعی بزنند و در بیشتر موارد به خلق آثاری خلاقانه و متفاوت بپردازند. متأسفانه امکانات تئاتر شهرستان‌ها نسبت به تهران خیلی کم است و هنرمندان شهرستان با تمام دغدغه‌ها و مشکلاتی که دارند، خودشان را به جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر می‌رسانند تا دیده شوند.

این دیده شدن شرایط کاری را برای‌شان بهتر خواهد کرد؟

با حفظ حرمت و احترام برای تمام عزیزانی که بدون تجربه صحنه تئاتر در سینما به فعالیت مشغول هستند، سینما و تلویزیون ما وامدار تئاتری‌های شریفی مانند علی نصیریان، عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی و... است. تا زمانی که انتخاب بازیگران سینما و تلویزیون از تئاتر بود ما نسل بی‌نظیری از هنرمندان را تجربه می‌کردیم. قطعاً دیده شدن هنرمندان شهرستان می‌تواند در ادامه این رویه مؤثر باشد. اگر اهالی تلویزیون و سینما برای تماشای آثار به سالن‌های تئاتر بیایند، هنوز هم می‌توانند هنرمندانی را برای آثارشان انتخاب کنند که به آثار سینمایی و تلویزیونی هویتی تازه ببخشند. در واقع جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر می‌تواند عامل معرفی هنرمندان بی‌نظیر تئاتر شهرستان‌ها به سایر عرصه‌های نمایشی باشد.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران