یادداشتی در اهمیت برگزاری جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان
در اعماق نشانکهای عاطفی
روح الله صالحی*، جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، با شعار« تئاتر، پرواز پروانه های خیال» به مفهوم گسترده تئاتر برای همه دست پیدا کرد. هرچند این گستردگی به تنهایی نمی تواند چراغ روشنی را برای در راه ماندگان و آنانی که از پی می آیند روشن کند. باید یادآوری کنیم تا مادامی که جریانات فرهنگی و جشنواره ها نتوانند نقش پذیری فردی و اجتماعی و بار عاطفی مشترک را گسترش دهند؛ هرگونه حرکت اجتماعی به بن بست می انجامد
در اهمیت حال خوب این روزهای کودکان همدانی همین بس که داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳ میگوید: «اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد... ببینید چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتوگو و تعامل و برخوردار از روحیه مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.» و این چیزی است که جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان رقم زده است و آن ظرفیت ابداع مغزها برای آینده است و این منبع را زمانی در اختیار داریم که هشدار بسته شدن پنجره جمعیتی کشور نواخته شده است.
جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، با شعار «تئاتر، پرواز پروانههای خیال» به مفهوم گسترده تئاتر برای همه دست پیدا کرد. هرچند این گستردگی به تنهایی نمیتواند چراغ روشنی را برای در راه ماندگان و آنانی که از پی میآیند روشن کند. باید یادآوری کنیم مادامی که جریانات فرهنگی و جشنوارهها نتوانند نقشپذیری فردی و اجتماعی و بار عاطفی مشترک را گسترش دهند؛ هرگونه حرکت اجتماعی به بن بست میانجامد.
بد نیست بدانیم نقشپذیری به تنهایی امکانپذیر نیست مگر آنکه فرد در انبار عاطفهاش، انبوهی از مشارکت اجتماعی را تجربه کرده باشد. زندگی افراد یک جامعه برآیند و محصول محیط اطراف اوست و از منظر دیگر آینده آن چیزی است که امروز تخیل میکنیم. پس هر چقدر این محیط تحت تأثیر بار عاطفی مشترک بین افراد آن جامعه باشد؛ نقشپذیری فرد سادهتر خواهد بود و قطعا تحقق آینده کمهزینهتر و دلپذیرتر خواهد شد.
نقشپذیری را نمیتوان در کتاب درسی گنجاند بلکه میبایست با قرار دادن کودک در گروههای همسنوسال و موقعیت اجتماعی دلپذیر او را به سمت نقشپذیری سوق داد. به حجم تلاشی که افراد در دهه محرم برای پختن نذری و راهاندازی دستههای عزاداری انجام میدهند نگاه کنید. این حجم فعالیت خودجوش، معنوی و صد البته منظم در هیچ وقت دیگر سال دیده نمیشود، چرا؟ چون بارعاطفی و قلبی که پشت ماجراست، نقشپذیری افراد را تقویت میکند.
نوعی از «بیتفاوتی»، «دلزدگی» و «تحریکناپذیری» که این روزهاگریبان برخی از افراد جامعه را گرفته، برآیند حیات ذهنی و روحی افراد است که از فیلتر شهرنشینی میگذرد. گئورگ زیمل جامعهشناس آلمانی در کتاب «کلانشهر و حیات ذهنی» بر این باور است که در شهرهای بزرگ محرکها آن قدر زیاد میشوند که فرد نمیداند به کدامیک جواب دهد و در این مسیر نخستین چیزی که از دست میدهد نشانکهای عاطفی است؛ زیرا نمیتواند در انبوه بمباران محرکها نظم زمانی و قلبی با اطرافش برقرار کند.
این ماسک و نقاب بیتفاوتی، دلزدگی و تحریک ناپذیری پیش از آنکه هزینه هنگفتی را روی دست مدیران شهری بگذارد، باید کنترل و به سمت بهبودی سوق داده شود و پاسخ در افزایش سطح نشانکهای عاطفی است که در زبان مدیران شهری و فرهنگی از آن به عنوان نشاط اجتماعی یاد میشود.
در یک دهه گذشته، اندیشه و رفتاری(Code of conduct) که اکثریت جامعه را به هم وصل کند بسیار ضعیف عمل کرده است؛ اندیشه و رفتاری که کد کلید قراردادهای اجتماعی به شمار برود و تبدیل به سیستم گفتمانی شود. گفتمانی که نماد فرهنگی هر جشنواره محسوب میشود و میتواند در تکثیر نشانکهای عاطفی نقش اصلی را ایفا کند و این همان چیزی است که به درستی در مهندسی فرهنگی کشور دیده شده است.
در مهندسی فرهنگی کشور و دربند ب ماده ۹۷ چشم انداز سند توسعهای کشور آمده است: «بسط و گسترش روحیه نشاط، شادابی، امیدواری، اعتماد اجتماعی، تعمیق ارزشهای دینی و هنجارهای اجتماعی از اولویت کاری دولت به حساب میآید و برنامهریزی در این زمینه باید در دستور کار سازمانهای دستاندرکار باشد.» نماد فرهنگی به حس مشترکی گفته میشود که قرار است به همه دست بدهد تا همه از یک قاعده مشترک و قلبی پیروی کنند.
توسعه پایدار روی نمیدهد مگر زمانی که سه عامل رفاه، رضایت و معنا به طور همزمان بهبود یابد.
پیشرفت واقعی یک جامعه به انباشت امکانات مادی و رفاهی افراد آن اندازهگیری نمیشود؛ بلکه در سه حوزه بسطپذیری و آموزش غیرمستقیم و نیز برنامههای مدونشده و ساختارمند -که دگرگونیهای مدیریتی در اجرای اصول آن تغییر ایجاد نمیکنند- می بایست توسعه و پیشرفت اتفاق بیفتد.
و جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان نشان داد که ضروری است این اتفاق مبارک را بیشتر از همیشه قدر بدانیم.
*نویسنده و کارگردان تئاتر