نقد نمایش «واگویه های علی گندابی»
عشق، روایت موازی یک تاریخ

نمایش «واگویههای علی گندابی»

نمایش «واگویههای علی گندابی»
همدان تئاتر، روح الله صالحی، . نام سید محمدجواد کبودرآهنگی آنقدر وزن و وقار دارد که در نامش در هر پوستر اجرای نمایش خیال تماشاگران حرفهای را بابت نمایشی پخته و اصولی راحت کند. بهطوریکه در انتخاب دقیق بازیگران از سهراب نیک فرجاد گرفته تا سید مهرداد کاووسی حسینی که بهدرستی با ظرافتهای نقش کنار آمده و نمیشود از بازیهای خوب دیگر این نمایش گذشت، می شود حضور پر رنگ کارگردان را دید.
نمایش «واگویه های علی گندابی» نوشته و کار سید محمدجواد کبودرآهنگی برای چهارمین سال پیاپی در شهر بهار و همدان به روی صحنه رفت. این نمایش پیشازاین در شهرهای تهران، کربلا و نجف اجرا شد.
این پاراگراف خبری کافی است تا این پیشزمینه فکری را ایجاد میکند که با نمایشی روبهرو هستیم که با اقبال عمومی برخوردار است؛ این از ارتباط موفق گروه اجرایی با تماشاگران برمیآید. قصه علی گندابی قصه آشنایی است. از یک لات و یکهبزن که مستی و سرگردند به گیریاش زبانزد بوده است.
او یکشب در اثر مستی به مداح معروف شهر گیر میدهد که ساعتی را بخندد و مداح به او متذکر میشود که امشب اول محرم است و علی که اهل گند آب بوده است بهیکبار بر خود میلرزد و از مداح میخواهد که برایش مدح حضرت عباس «ع» را بخواند. مداح که به دنبال مفری برای خلاص شدن از دست علی گندابی است میگوید مداحی منبر میخواهد. علی گندابی زانو میزند تا مداح روی او بنشیند و مدح را بخواند و از آن شب دوره تحول علی شروع میشود بهطوریکه اکنون قبر ایشان در صحن حضرت «ع» قرار دارد.
روایت این قصه چنان از بار عاطفی برخوردار است که میتواند تماشاگر را به خود جذب کند اما این بهتنهایی کافی نیست چراکه فرم و ساختار اجرایی چنان چه در اختیار این محتوا نباشد از سروشکل اجرا بیرون میزند چیزی که در اجرای سال چهارم و سالهای قبل نمایش «علی گندابی» اتفاق نیفتاد و اجرایی با بار عاطفی و نوعی کاتارسیس ویژه نمایشهایی دینی را شاهد هستیم و تماشاگر باهم ذات پنداری معقول از سالن خارج میشود.
کاتارسیس مولود تراژدی است در این شکی نیست. چیزی که هیچ مؤلفه از آن را نمیتوان در این نمایش پیدا کرد؛ اما تیزهوشی نویسنده و پررنگ کردن وجه مبارزاتی علی گندابی در مقابل نیروهای متخاصم این وجه را به نیروهای عاطفی منتقل میکند. انسان همیشه در مقابل از دست دادن فردی یا چیزی افسوس میخورد و برای پاسداشت، حرمت و نکوداشتش، اقداماتی میکند نظیر برگزاری مراسم، آیین یا ایجاد یک تقویم تاریخی که به سالگرد یا سالگشت و یا گاهشمار این موضوع مربوط میشود.
نقش موسیقی در کاتارسیس درام لیتورکی تئاتر قرونوسطی بسیار پررنگ است و در اینجا حضور مداح با شمایلی آرام و کاریزماتیک این نیروی عاطفی را تقویت میکند. نیروهای عاطفی قبل از آنکه در تماشاگر مؤثر افتند، باید در نمایشنامه وجود داشته باشند؛ و وقتی این عواطف یا هر آن عاطفهای که نمایشنامه خود بهمنزلهٔ نیرو از آن برخوردار است در نمایشنامه به پایان رسید، پس در تماشاگر نیز به پایان رسیده است چیزی که نمره قبولی را میتوان به علی گندابی داد چراکه کاتارتیک تحت نظم و ترتیب و تشریفات مذهبی، باهدف تطهیر گناهان روحی و اخلاقی انجام میگرفت. چیزی که با تطهیر مذهبی ارتباط نزدیکی دارد.
به لحاظ تنوع، نمایش دینی انواعی دارد:
ـ نمایش دینی شرقی
ـ نمایش دینی یونان
ـ نمایش قرونوسطایی «میراکل و میستر»
ـ نمایش دینی جامعهٔ معاصر
ـ و سرانجام نمایش دینی یگانهیِ شرق: تعزیه.
تعزیه شاهکار هنرهای نمایشی ایران است. نمایشی نمادین و لبریز نشانهها و شبیهسازیها...این تمایل عمومی در اروپا به شبیهسازی ضمن نقل داستان رنج و مصیبت حضرت مسیح در اروپا، بهخصوص در فرانسه، منشاء پیدایش نمایشهایی تحت عنوان میستر «گردید و همین انگیزه همگانی در انگلستان و در نقاط دیگر ضمن بیان حوادث زندگی قدسیان نمایشهای دینی» میراکل را پدید آورد و ملازمت آن با تذکر وقایع دلخراش کربلا در ایران موجب پیدایش تعزیه شد.
نام سید محمدجواد کبودرآهنگی آنقدر وزن و وقار دارد که در نامش در هر پوستر اجرای نمایش خیال تماشاگران حرفهای را بابت نمایشی پخته و اصولی راحت کند. بهطوریکه در انتخاب دقیق بازیگران از سهراب نیک فرجاد گرفته تا سید مهرداد کاووسی حسینی که بهدرستی با ظرافتهای نقش کنار آمده و نمیشود از بازیهای خوب دیگر این نمایش گذشت، می شود حضور پر رنگ کارگردان را دید.
در طراحی میزان سنها بدون بهاصطلاح شلنگتخته انداختن برحسب طراحی و ترکیببندی و برحسب رویداد نمایش درصحنه جابجا میشوند که چشم تماشاگر را اذیت نمیکند. از سوی دیگر نمایشهای دینی بهشدت نمادگرا هستند. این نمادگرایی نهتنها در مضامین بلکه در شخصیتها، فضا، گفتگوها و سایر عناصر شکلدهنده به این نمایشها بهخوبی قابللمس هستند.
نمایش علی گند آبی این ظرفیت را دارد که سالهای بعد هم در همدان اجرا شود و تماشاگران را راضی روانه خانه کندو این به هماهنگی گروه نمایشی علی گندابی برمیگردد که شکل تئاتر دینی را حفظ کرده است و جو زده حضور تماشاگر زیادهروی نمیکند و همهچیز به مقدار متناسب و مناسب از صحنه به تماشاگر منتقل میشود.